۲۴ دی ۱۳۸۸

يه روز اينوريا ميان اشك آور ميخورن , فرداش ...

فصل امتحانا رسيد و ما تازه يادمون افتاده كتاب نداريم
ديروز رفته بودم انقلاب كتابامو بخرم .
فروشده مغازه يه پيرمرد 50 - 60 ساله بود و يه خورده كه با هم صحبت كرديم سفره ي دل سياسيشو واسم باز كرد
اولش (از ترس ماتحت امنيتي مبارك !) زياد باهاش گرم نگرفتم ولي بعدش كه ديدم ادم حسابيه و تحصيلكرده ي قديم خيالم نسبتا راحت شد
حرفاي باحالي ميزد
ميگفت " شاه صداي ملتو شنيد اما اينا نميشنفن , تقصير خودشون نيستا اينا عمامه شون sound پروفه ! از همون 30 سال پيش هم كه اومدن همين ريختي بودن "
ميگفت " عجيب مملكت گل و بلبلي شده , يه روز اينوريا ميان اشك آور ميخورن فرداش اونوريا ميان سانديس ميخورن "
حرفش باحال بود
فقط نميدونستم بايد بخندم يا گريه كنم .

۲ نظر:

  1. ممنونم که مطلب وبمو فرستادی بالاترین دعوتنامه بالاترین نداری؟
    لطفا اگه تونستی مطلب امروزم که عکس بارسلونا هیت بفرست http://11nafar.ir

    پاسخحذف
  2. خواهش ميشه
    بالاترين در حال حاضر اصلا عضويت نداره , حتي با دعوتنامه .

    پاسخحذف